1.فتح فدک بدست شخص پیامبر و امیرالمؤمنین
پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در این فرمان تصریح شده بود که این اقدام مىبایست توسط شخص پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام انجام شود، و مسلمانان در آن شرکت نکنند. آن دو بزرگوار، اسلحهى لازم را برداشتند و اسبهاى خود را آماده کردند و در تاریکى شب از لشکر جدا شدند و از خیبر حرکت کردند تا به سرزمین فدک رسیدند و کنار قلعهى آن آمدند. فتح یک قلعه توسط دو نفر کارى بود استثنایى و مىبایست حساب شده انجام شود، و پشتیبانى خداوند که همیشه بدرقهى راه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بود مسیر ماجرا را به سوى پیروزى پیش مىبرد. مردم فدک که پیگیر اخبار فتح خیبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعهى عظیم را دریافته بودند، از وحشت به قلعه پناه برده و درهاى آن را محکم بسته بودند و شبى سراسر اضطراب را مىگذراندند. در چنین شرایطى که بر داخل قلعه حکمفرما بود، پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام به پاى قلعه رسیدند و بصورت عادى هیچ راهى براى نفوذ به قلعه وجود نداشت. از سوى دیگر نباید افراد داخل قلعه وجود کسى را بیرون قلعه احساس مىکردند. تصمیم بر آن شد که مخفیانه از دیوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صداى بلند اذان بگویند. در این صورت اهل قلعه خود را در محاصره دیده و قلعه را فتح شده خواهند پنداشت. آنگاه است که تصمیم بر فرار مىگیرند و براحتى مىتوان اقدامى بزرگ را به انجام رساند. امیرالمؤمنین علیهالسلام بر کتف پیامبر صلى اللَّه علیه و آله قرار گرفت و سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند کرد، و با معجزهى الهى امیرالمؤمنین علیهالسلام از دیوار قلعهى فدک بالا رفت. آنگاه که بر فراز دیوار قرار گرفت، رو به اهل قلعه اذان گفت و صداى تکبیر بلند نمود. مردم قلعهى فدک که گمان مىکردند سربازان مسلمان بر فراز قلعه هستند، فرار کنان رو بسوى درب قلعه نهادند و آنرا باز کردند و از آن خارج شدند تا در زمینهاى بیرون قلعه پراکنده شوند. امیرالمؤمنین علیهالسلام از دیوار قلعه پایین آمد و با پیامبر صلى اللَّه علیه و آله که بیرون قلعه منتظر بود در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگیر شدند و هیجده نفر از بزرگان آنان بدست امیرالمؤمنین علیهالسلام به قتل رسیدند و در نتیجه بقیه تسلیم شدند. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله خود و فرزندان آنان را اسیر نمود و غنائم را همراه آنان به مدینه آورد.
2.فدک ملک شخصى پیامبر اکرم بر اساس حکم صریح قرآن مجید
یهودیان فدک از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله درخواست کردند خودشان را آزاد کند و اموال را به تناسب نصف با آنان مصالحه کند. حضرت این پیشنهاد را قبول کرد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را فرستاد و با ضمانت حفظ خونشان با آنان مصالحه کرد و قرار بر این شد که «هرکس از اهل فدک مسلمان شود خمس اموال او را بگیرند و هرکس بر دین خود باقى بماند همهى اموالش را بگیرند».
این قرارداد بین پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و یهود فدک به امضاء درآمد و به دست آنان داده شد تا بعنوان همیشهى تاریخ بدان عمل شود.
این دربارهى جان و اموال شخصى آنان بود، و سرزمین فدک بعنوان ملک شخصى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله درآمد و قرار شد سالیانه یکصد و بیست هزار دینار (سکهى) طلا بعنوان درآمد فدک ارسال نمایند.
ملک شخصى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شدن فدک بر اساس حکم صریح قرآن است، زیرا این سرزمین بدون لشکرکشى مسلمانان و بدون کوچکترین دخالت آنان فتح شد. خداوند در قرآن مىفرماید: «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ اَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى... فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ، وَلکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ یَشاءُ...» طبق این آیهى صریح قرآن سرزمینهایى که بدون لشکرکشى مسلمانان فتح شود، حتى اگر اهل آنجا خودشان بعنوان تسلیم نزد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بیایند، این مناطق و غنائم و اسراى آن ملک خاص حضرت است، و مسلمانان هیچ حقى در آن نخواهند داشت و حضرت بعنوان اموال شخصى خود هر تصمیمى بخواهد مىتواند دربارهى آنها بگیرد.
لذا سرزمین فدک بصورت یکپارچه از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شد که مىبایست مردم فدک در آن کار مىکردند و درآمد آن را به حضرت تسلیم مىنمودند و فقط اجرت دریافت مىکردند.
3.سند و شاهد بر ملکیت فدک
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله ورقهاى خواست و امیرالمؤمنین علیهالسلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را بعنوان بخشوده و اعطایى پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیهالسلام آنرا نوشت، و خود حضرت با امایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در آنجا فرمود: «امایمن زنى از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیهاالسلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آنرا عیناً نزد ابوبکر آورد و بعنوان مدرک ارائه فرمود.
سپس پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا علیهاالسلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند که فدک از آن فاطمه علیهاالسلام است، و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطایى فاطمه علیهاالسلام بین مردم تقسیم کردند، و بدین صورت تصرف مالکانهى فاطمه علیهاالسلام در فدک را به آنان نشان دادند.
4.فقرا مصرفکنندگان درآمد فدک
حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزمین فدک نمایندهاى قرار داد و کارمندانى را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام تقدیم مىنمود.
درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکهى طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشتهاند.
هر ساله حضرت به اندازهى قوت خود برمىداشت و بقیه را بین فقرا تقسیم مىکرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله این شیوه ادامه داشت
و چشمان بسیارى از نیازمندان منتظر سر رسیدن درآمد فدک بود تا از بخشش فاطمه علیهاالسلام زندگى خود را سامانى بخشند.
ده روز پس از رحلت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند و نمایندهى حضرت زهرا علیهاالسلام را از آنجا اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را بطور کامل براى مخارج حکومت غاصبانهى خود صرف کردند، و کوچکترین توجهى به سابقهى مفصل امر الهى و عمل پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در مورد فدک و سندى که تنظیم شده بود و شاهدانى که گواهى دادند و آنچه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در حضور مردم فرموده بود نکردند.
این تصویرى بود از مراحل فتح فدک و اخراج آن از دست یهودیان، و انتقال آن به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اعطاى فدک توسط آنحضرت به فاطمه علیهاالسلام و آنچه طى چهار سال مالکیت و تصرف حضرت زهرا علیهاالسلام بعنوان دوران شیرین فدک طى شد تا آنگاه که دوران غصب آن فرارسید و شیرینى گذشته را به کام فاطمه علیهاالسلام و شیعیانش تلخ کردند.