۱.فاطمه زهرا در صحنه آموزش
دختر گرامى رسول خدا در مسائل علمى نیز مانند سایر ویژگیهاى اخلاقى و انسانى، از امتیازات بسیار بالایى برخوردار بود، زیرا آن حضرت ارتباط قوى به عالم غیب داشت و مستقیماً با جبرئیل امین و سایر ملائک به گفتگو مىپرداخت و اخبار گذشته و آینده جهان را از آنان دریافت مىداشت.
فاطمهى زهرا علیهاالسلام در میان امت اسلامى تنها زنى است که داراى مقام ارجدار عصمت مىباشد و بدین وسیله علوم و آگاهیش به عالم غیب، که از علوم الهى سرچشمه مىگیرد، بستگى دارد و پایان و حدودى بر آن متصور نیست و تمام مسائل جهان را در کلیهى دورانها مىدانست و آنها را مو به مو خبر مىداد.
۲.توانایى علمى فاطمه زهرا
قال رسولاللَّه (ص): ان اللَّه جعل علیاً و زوجته و ابناءه حجج على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقیم.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند متعال على و همسر و فرزندانش را حجت مردم قرار داده و آنان درهاى علم و آگاهى در میان امت من هستند، هرکس به آنان تمسک نماید، به راه راست هدایت یافته است.
در این حدیث فاطمهى زهرا علیهاالسلام مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام و سایر حضرات معصومین دروازهى علم و عامل هدایت مردم شناخته شدهاند. بنابراین آن حضرت علاوه بر اینکه حجت خدا در میان امت اسلامى بوده، نقش آموزشى و پرورشیش نیز از این حدیث استفاده مىگردد. (من اهتدى بهم).
قال النبى لها: اى شىءٍ خیر للمرأة؟ قالت: ان لاترى رجلاً و لایراها رجلٌ، فضمها الیه و قال: ذریة بعضها من بعضٍ.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام گفتند: براى زن چه چیز خوب است؟ آن حضرت فرمودند: زن مردى را نبیند و مرد نیز زن را نبیند، رسول گرامى اسلام چون این جواب صحیح را شنید، دخترش را در آغوش گرفته و فرمود: ذریهاى است که بعضى از بعض دیگر بهتر.
این حدیث نیز علم و آگاهى فاطمه علیهاالسلام را در بر دارد، که باعث تعجب و تحسین رسول خدا قرار گرفته است.
عن ابىعبداللَّه علیهالسلام: ان فاطمة علیهاالسلام مکثت بعد رسولاللَّه (ص) خمسة و سبعین یوماً، و کان دخلها حزن شدید على ابیها، و کان یأتیها جبرئیل فیحسن عزاها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن ابیها و مکانه، و یخبرها بما یکون بعدها فى ذریتها و کان علىٌّ یکتب ذلک.
حضرت امام صادق علیهالسلام مىفرمایند: مادرم فاطمه علیهاالسلام پس از رحلت پدرش هفتاد و پنج روز زندگى کردند، ولى در این ایام بسیار محزون بود و در فراق پدر مىسوخت. در طول این مدت جبرئیل به حضور زهرا مىرسید، و او را در عزاى پدر تسلیت مىگفت، و دلش را از غصهها آرام مىساخت و از جایگاه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و اخبار او آگاهش مىکرد، حتى اخبار آینده را در مورد فرزندانش به اطلاع او مىرسانید و امیرالمؤمنین على علیهالسلام نیز آنها را مىنوشت.
۳.برترى علم فاطمه زهرا بر تمام اصحاب پیامبر
عن علىٍّ علیهالسلام قال: کنا عند رسولاللَّه (ص) فقال: اخبرونى اى شىءٍ خیر للنساء؟ فعیینا بذلک کلنا حتى تفرقنا، فرجعت الى فاطمة علیهاالسلام فاخبرتها بالذى قال لنا رسولاللَّه (ص) و لیس احدٌ منا علمه و لاعرفه. فقالت: ولکنى اعرفه: خیر للنساء ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال، فرجعت الى رسولاللَّه (ص) فقلت: یا رسولاللَّه (ص) سألتنا: اى شىءٍ خیرٌ للنساء؟ خیر لهن ان لایرین الرجال و لا یراهن الرجال، فقال (ص): من اخبرک فلم تعلمه و انت عندى؟! فقلت: فاطمة، فاعجب ذلک رسولاللَّه (ص) و قال: ان فاطمة بضعة منّى.
على علیهالسلام مىفرمایند: ما در حضور پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نشسته بودیم، حضرت سؤالى را مطرح کردند ولى کسى جواب آن را نداشت و آن این بود که: «چه چیزى براى زنان خوب است؟»
چون من به خانه مراجعت نمودم، قضیه را به اطلاع فاطمه علیهاالسلام رساندم، آن بانوى عزیز فرمودند: من جوابش را مىدانم و آن اینکه: «زنان مردان را نبینند و مردها زنان را» على علیهالسلام مىفرمایند چون من این جواب را از فاطمه علیهاالسلام شنیدم، به حضور پیامبر رسیده و عرض کردم: یا رسولاللَّه شما سؤالى فرمودید که: «چه چیز براى زنان خوب است؟» اینک من جواب آن را مىگویم و آن اینکه: «زنان مردان را نبینند و مردها زنان را».
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: یا على! تو هنگامى که در نزد من بودى جواب این سؤال را ندانستى. على علیهالسلام مىگوید؛ جواب دادم: «من از فاطمه علیهاالسلام یاد گرفتم.» رسول خدا با تعجب فراوان از آگاهى فاطمه علیهاالسلام فرمودند: فاطمه علیهاالسلام پارهى تن من است.
این حدیث به صراحت اعلان مىدارد که علم و آگاهى فاطمه علیهاالسلام از تمام اصحاب پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بیشتر بود، حتى امیرالمؤمنین على علیهالسلام نیز با آن همه توانایى علمى هرچند در مسأله بالخصوص، در برابر علم فاطمه علیهاالسلام زانو زده و از او جواب این پرسش را آموخته است، تا جایى که این مهم، باعث تعجب پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز گردیده است.
اگر چه ما معتقدیم که امیرالمؤمنین در تمام زمینهها بر تمام انسانها، جز پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله، برترى دارند. (در این مورد به کتاب آفتاب ولایت به قلم نگارنده مراجعه فرمایید).
شبیه این موضوع حدیث دیگرى است از امیرالمؤمنین که مىفرمایند:
رسول خدا از اصحابش سؤال کردند: «زن چیست؟» گفتند: «عورت است،» سؤال دوم را مطرح کردند که: «زن چه زمانى به خدا نزدیکتر مىگردد؟» کسى جواب آن را نداشت. اما چون فاطمه علیهاالسلام این سؤال را شنید، بىدرنگ فرمود: «آن هنگامى است که زن در داخل خانهاش بنشیند.» پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله چون این جواب را شنیدند فرمودند: «فاطمه پارهى تن من است.
۴.فاطمه زهرا در میدان تعلیم
زنى به خدمت فاطمهى زهرا علیهاالسلام شرفیاب گشت و سؤالى را مطرح ساخت و جواب آن را از حضرت شنید، سپس اجازه خواست و پرسش دوم را سؤال کرد، حضرت جواب آن را نیز داد، به همین صورت ده مسأله از بانوى عزیز اسلام آموخت ولى دیگر احساس شرمندگى کرد و بیش از آن نخواست حضرت فاطمه علیهاالسلام را مزاحمت نماید، از این جهت اجازه خواست رفع زحمت نموده و خانه فاطمه علیهاالسلام را ترک گوید.
حضرت احساس کرد؛ او از کثرت پرسشهاى خویش شرمگین گردیده و به این جهت مىخواهد خانه و حضور آن حضرت را ترک کند، لذا فرمودند: شما خجالت نکشید، من در برابر هر مسألهاى که به تو آموزش مىدهم پاداش دارم، پاداشى خیلى مهم و آن اینکه: «تعلیم دادن یک مسأله ارزش و ثوابش بیش از آن است. که مابین زمین تا عرش خدا را از جواهرات ارزشمند پر نمایند.»
اى زن! اگر کسى به کارگرى مشغول گردد و بار سنگینى را به دوش گرفته و به پشت بام حمل کند و در برابر آن صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، آیا در این فرض، کارگر احساس خستگى مىنماید؟! زن جواب داد: نه. فاطمه علیهاالسلام فرمودند: من نیز در برابر آموزشهایى که انجام مىدهم چنین احساسى دارم، زیرا پاداش من به مراتب بیشتر است.
این حدیث که از تفسیر امام حسن عسکرى علیهالسلام نقل شده، مىرساند که زنان امت اسلامى مشکلات و سؤالات خویش را به حضرت فاطمه علیهاالسلام مراجعه مىکرده و پاسخ لازم را مىگرفتند.
حتى احادیث زیادى داریم که علاوه بر زنان، مردها نیز به طور مستقیم و یا از طریق همسرانشان از آن حضرت سؤالاتى نموده و احکام الهى را یاد مىگرفتند.
۵. زهرا آیا من از شیعیان شما هستم!؟
یا زهرا آیا من از شیعیان شما هستم!؟ مردى زنش را به خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام فرستاده و این پرسش را سؤال نمود: «آیا من از شیعیان شما هستم یا نه؟»
حضرت جواب داد: «اگر تو به دستورات و گفتههاى ما عمل مىکنى و از آنچه تو را ممنوع کردهایم ترک مىنمایى، شیعه ما هستى وگرنه، نه.
زن چون این پیام را به شوهرش رسانید، او شروع به گریه و ناله کرد و گفت: چه کسى از این همه گناهان دورى مىکند؟ من که چنین نیستم. بنابراین همیشه در آتش جهنم خواهم بود زیرا کسى که شیعه اهلبیت نباشد طعمه ابدى آتش قهر خدا خواهد بود.
زن، چون مرد خود را بسیار پریشان دید، دوباره به خدمت فاطمه علیهاالسلام برگشته و واکنش شوهرش را در برابر جواب آن حضرت، به اطلاع بىبى رسانید. فاطمه علیهاالسلام دوباره پیغام داد: به او بگو چنین فکر نکن، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت خواهند بود و دوستان ما نیز که به مقام شیعه بودن نمىرسند، همیشه در آتش دوزخ نخواهند بود. گناهان آنان در اثر گرفتارى به بلاها و بیماریها در دنیا محو مىشود. بقایاى گناهانشان نیز در عرصهى محشر- در اثر ترس و وحشت از آن صحنه- کم مىگردد و سپس در طبقات بالاى آتش جهنم نیز با عذاب محدود الهى پاک مىشوند، آنگاه با محبت و شفاعت ما نجات پیدا مىکنند.
قابل توجه است که فاطمهى زهرا علیهاالسلام پناه و مرجع فکرى و مذهبى مسلمانان بود، حتى مسلمانان مرد نیز، که نسبت به اهلبیت نزدیک بودند، همچون زنان مسلمان به محضر فاطمه علیهاالسلام شتافته و از حوزهى علمى آن یادگار رسول خدا کسب فیض مىکردند و از این طریق احادیث و روایاتى را از آن بزرگوار به دیگران انتقال مىدادند، که سلمان، ابوذر، مقداد و... از این گروه بودند، و ما برخى سخنان سلمان را، در بحثهاى گذشته، از آن حضرت نقل نمودیم. علاوه بر اینها، سخنان دُرربار آن حضرت در جمع مهاجرین و انصار در مسجد رسول خدا و خطابههاى آتشین وى در کنار زنان مدینه که به عیادتش شتافته بودند و همچنین احتیاجات ارزشمند و دشمنشکن آن شفیعهى روز جزا، همه و همه، نشان آموزش و پرورش آن حضرت به حساب مىآید، که باعث بیدارى و هدایت مؤمنین و خوار و زبونى منافقین و غاصبین خلافت مىگردید.
۶.علم و آگاهى فضه خادمه به واسطه تربیتها و آموزشهاى حضرت زهرا
توجه خوانندگان عزیز را به خادم اهلبیت، حضرت فضه که سالها از محضر فاطمهى علیهاالسلام کسب فیض کرد جلب مىکنم:
فضه زنى بود فقیه و دانا، که عمر بن خطاب در حق او گفت: شَعْرَةٌ مِنْ آلِ اَبىطالِبٍ اَفْقَهُ مِنْ عَدِىٍّ.
یک رشته موى آل ابىطالب فقیهتر و داناتر از تمام قبیله عدى است.
لازم به توضیح است که خلیفه در مقام قضاوت بین فضّه و شوهر او (سلیک غطفان) این جمله را گفت که شوهر، از عدم موافقت فضّه در زوجیّت و مباشرت، شکوه داشت، در حالى که فضّه در مقام استبراء و کشف حال دوران عادت ماهانه بود....
مرحوم علامه مجلسى- رضواناللَّهعلیه- در مورد فضّه داستانى را نقل کرده، که علم و آگاهیش را- که قطرهاى از علوم فاطمهى زهرا مىباشد- ترسیم مىنماید:
روزى یکى از زائران بیت خدا از قافله عقب ماند و در این گیرودار متوجه زنى شد که او نیز راه گم کرده و نمىدانست کجا رود. مرد پرسید: «تو کیستى؟» (من انت؟)
زن با خواندن آیهى هشتاد و نه سورهى زخرف به او تفهیم کرد که چرا سلام نکردى؟
مرد: سلام علیک
زن: و علیکالسّلام
مرد: در این صحرا چه مىکنى؟ «ما تصنعین ههنا؟»
زن: خدا هرکسى را هدایت کند گمراه نمىشود. «و من یهدالله فماله من مضل».
(او با خواندن این آیه مرد را متوجه کرد که گم شده است.)
مرد: تو از جن هستى یا از جنس بشر؟
زن: اى بنىآدم! خود را مزین سازید. «یا بنىآدم خذوا زینتکم یعنى من از جنس بشر هستم.»
مرد: از کجا مىآیى؟
زن: از راه دور «ینادون من مکان بعید؛ یعنى از مدینه مىآیم.»
مرد: کجا مىروى؟
زن: براى افراد واجد شرائط واجب است به حج روند. «ولله على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا. (کنایه از اینکه عازم حج هستم.)
مرد: کى از خانه خارج شدهاى.
زن: ما زمین و آسمان را در شش روز آفریدهایم. «و لقد خلقنا السموات والارض و ما بینهما فى ستة ایّام یعنى شش روز است که از مدینه خارج گشتهام.»
مرد: آیا میل طعام دارید؟
زن: ما آنان را جسد و بىروح خلق نکردهایم که نیازى به خوردن نداشته باشند. «و ما جعلناهم جسدا لایأکلون الطعام با این تعبیر و خواندن آیه مىرساند که نیاز به غذا و خوردن دارد.» مرد به او غذا داد و سپس گفت: کمى با شتاب حرکت کن.
زن: خداوند هرکسى را به اندازه قدرتش مکلف ساخته. «لایکلف اللَّه نفساً إلا وسعها یعنى بیش از این توانایى ندارم.»
مرد: پس بیا تو را نیز به مرکب خود سوار کنم.
زن: اگر در عالم دو خلق وجود داشت باعث فساد مىشد. «لو کان فیهما آلهة الا اللَّه لفسدتا آرى سوار شدن زن و مرد به یک مرکب خطرناک است.»
مرد از مرکب خود پایین آمده و زن را بر آن سوار کرد. در این هنگام زن این آیه را خواند: «سبحان الذى سخّر لنا هذا منزه است آن خدایى که این را براى ما مسخر کرد...» مرد مىگوید: بدین طریق خود را به قافله رساندیم، من از زن پرسیدم: آیا در میان کاروان کسى را دارى؟
او با خواندن آیهى 26 سورهى ص، 144 آلعمران، 12 مریم و 11 طه، که به ترتیب، نامهاى مبارک حضرت داوود، حضرت محمد صلى اللَّه علیه و آله، حضرت یحیى و حضرت موسى علیهمالسلام است مرا متوجه چهار پسر خود کرد که این نامها را داشتند.
من با صداى بلند کاروان را مخاطب قرار داده و نام این افراد را خواندم، ناگاه دیدم چهار نفر جوان به نزد من آمدند، از زن پرسیدم آنان کیستند؟ او با خواندن آیهى 46 سورهى کهف به من فهماند که آنان پسرانم هستند.
آن جوانان به خدمت آن زن رسیدند. جوانان فوقالعاده محبت مىکردند، زن از آنان با خواندن آیهى بیست و شش سورهى قصص خواست که به من نیکى کنند. جوانان نیز هدایا و اشیایى به عنوان تشکّر به من دادند...
من از آنان پرسیدم: این زن کیست؟
آنان گفتند: این مادر ما (فضّه)- خادمهى فاطمهى زهرا علیهاالسلام- است، که بیست سال تمام سخنان خویش را با خواندن قرآن مىرساند.
حالا شما خوانندگان عزیز توجه فرمایید که اگر فضه- خادمه زهرا- چنین باشد، معلم و مربى او که تمام فضائل اخلاقى و کمالات انسانى و علوم سرشار خویش را از منبع فیض بىمنتهاى الهى کسب کرده و در دامن پر مهر نبوت و رسالت تربیت شده و شایستگى همسرى ولایت و مادرى امامت گردیده است چگونه بوده است؟!